داستان پیپت ♡
داستان پیپت با یک بچه گربه و یک انسان بالغ مبتلا به آلرژی شروع شد. بنابراین، به جای اینکه در مورد تکنولوژی پیشرفته، پروبیوتیکهای معجزهآسا، چشمانداز و ماموریت، شرکت و برند خود به شما بگوییم، داستان ما از کجا شروع میشود.
در یک روز بارانی و سرد سال 2014، یک بچه گربه خیس شده، گرسنه و زخمی را پیدا می کند. گربه در شرایط بسیار سختی قرار دارد، فردی که آن را پیدا می کند قطعاً آن را از آنجا می برد، اما بزرگسال دیگری با آلرژی شدید در خانه وجود دارد.
اول از همه بچه گربه را پیش دامپزشکی می برد اما حال گربه خوب نیست.
یکی از پاهای او قابل نجات نیست. عمل ها و درمان های لازم انجام می شود اما خانه ای برای توله سگ پیدا نمی شود.
بزرگسال نمی تواند بچه گربه را به خانه ببرد زیرا یک فرد بالغ به شدت آلرژیک در خانه وجود دارد. او نمی تواند آن را در خیابان رها کند زیرا زمستان است،
و حالا بچه گربه 3 پا دارد. او نمی تواند بیرون زندگی کند.
اختراعات ناشی از نیازهاست :)
از اونجایی که ما توله سگ داریم میگن بیا راه حلی برای آلرژی پیدا کنیم و بعد از تحقیق و توسعه پیپت میاد ♡
از سال 2015، توله سگ 3 پا و بزرگسال مبتلا به آلرژی هنوز با هم زیر یک سقف زندگی می کنند. بدون آلرژی چون پیپت وجود دارد.
داستان همینه :)